داوار و گردن
در دهه های تا قبل از دهه ۶٠ در بین
طوایف و ایلاتِ قوم بزرگ #لک
اینگونه مرسوم بوده که
که :
وقتی بزرگ مردی و یا زن صاحب نامی
دار فانی را وداع میگفت
اقوام دور و نزدیک به نشانه همدردی
با صاحب عزا ؛ تیکه ای از یک #داوار
( سیاه چادر ) را به حالت دایره ، به
اندازه ای که روی شانه ها را بپوشاند ،
برش داده و وسطش را طوری که
سر از داخلش رد شود سوراخ میکردند
و مانند لباس بر روی سایر لباسها
میپوشیدند و مقداری گل بر روی قسمت
شانه ها مالیده و به منزل عزادار میرفتند !
بعد که همه جمع میشدند و مراسم
تشیع جنازه شروع میشد
در طول مسیری که میبایست حرکت
کنند اشخاصی با کیسه هایی پر از کاه
بر بلندی خانه ها و ... می ایستادند و
مردم #داوار بر گردن و جنازه بر شان
که از آنجا عبور میکردند ، بر سرشان
مشت مشت کاه می افشاندند !
بعد از هفته ای و یا تا چهلم
صاحبان عزا به در منازل مراجعه کرده
و داوار را از گردن عزاداران درمی آوردند !
بیتی شعر #لکی هم در این باب داریم که
مردان و زنان #لک به هنگام خواندن
مویه ( مور ) از آن استفاده میکنند !
شرط بو وَ داخِت ؛ #داوار و گردن
سیاه بپوشِم ؛ تا روژِ مَردَن !
این رسم در بین هیچ قوم دیگری رسم و مرسوم نبوده و نیست و مختص و خاص قوم لک میباشد .
#اصطلاح داورو گرتیمه
#اصطلاح داورن هاتیسه سرم
#اصطلاح داورون بگرید
از این رسم برخواسته و امروزه بین مردم لک زمزمه میشود .