
نظرات
![]() نویسنده: علی نجات غلامی واژهی "لک" را بنا به اشتباهی عام، ترکیبی از حرف "لام" از واژهی "لر" و حرف "کاف" از واژهی "کرد" میپندارند. اما معنای لغوی آن را عمدتاً به معنای "صدهزار" میدانند و یا یک ردهی نظامی در مقامات نظامی کهن نظر به واژگانی مانند "سرهنگ"، "سرلک" و "سرلشکر" (یعنی "لک" ردهای بین "هنگ" و "لشکر" بوده است، هر لشکر به چند لک و هر لک به چند هنگ تقسیم میشده است). ظاهراً پس از تحلیل این واژه در زبانهای مختلف، حد مشترکی از معنای آن به معنای «امر بارز، امر هویدا، نقطه دیدنی، لکه و امثالهم» به دست میآید. با این حال، احتمالاً فرضیهی دکتر داوودی درست باشد که کلمهی "لک" ممکن است گونهای مخففسازی در دل خود زبان لکی و ساختار خاص اختصارسازی آن، از واژهی «ایراک [عِراق]» باشد که تلفظ غربی همان واژهای است که خاصه پارتیان، "ایران" مینامیدند. لک نام مردمانی قبیلهای است که بیشتر در غرب و شمال و مرکز ایران زندگی میکنند و خانه اصلی آنها بخش مرکزی همان جایی است که "عراق عجم" نامیده میشود. پس احیاناً لک نامی است که طوایف "ایرانین" یا طیفی از آنها بر خود گذاردهاند و با خود کلمهی "ایران" همریخت است. این نکته بسیار مهم است که توجه کنیم که کوچنشینهای ایرانی بهیکباره یکجانشین نشدند که کاملاً آن سبک زندگی کوچنشینی و دامپروری را ترک کرده باشند، بلکه همواره بستر و زمینهای بودهاند که به مرور انواع تمدنهای شهری از دل آنها سربرآوردهاند و هنوز هم به اسامی مختلفی از جمله لک در بستر ایران هستند و قوام مفهوم "ایران" بیشتر با اتکاء بر آنهاست نه توالی سلسلههای تمدنی. آنها افق این تمدنها هستند. (جالب است که در ادبیات فارسی، کشاکشی از سبک خراسانی [با روح پارتی] تا سبک عراقی [با روح طبری و مادی و پارسی] بین دو کلمهی «ایران» و «عراق» در میگیرد. سبک خراسانی کلمه «ایران» را برجسته میکند اما در سبک عراقی کلمهی «ایران» جای خود را به کلمهی «عراق» میدهد، در کلیات سعدی فقط یک بار کلمهی ایران به کار رفته آنهم ضمن ارجاعی تلویحی به فردوسی است، در مولوی نیز چنین است. در اشعار حافظ و عراقی اصلاً به کار نرفته است. اما کلمه عراق نزد ایشان به وفور به کار میرود: بعد از عراق جایی، خوش نایدم هوایی (سعدی) حال جالب است که در خود ادبیات شفاهی لکی، کلمهی "عراق" تاجاییکه دیدهام به کار نرفته و همواره کلمه "ایران" به کار میرود. این امر سبب میشود هنگامی که لکهای زند بر کشور مسلط میشوند و شیراز را پایتخت میکنند کلمهی "ایران" دوباره جای کلمه "عراق" را بگیرد و آرام آرام تا دوره پهلوی نام "ایران" هم از حیث عرفی جای عراق را بگیرد و هم از حیث سیاسی در مقام یک کشور جای کلمه "پارسه" بنشیند. به طور کلی دعوی من این است که کلمه "ایران" در قرون بعد از سبک خراسانی، "عمدتاً" از طریق ادبیات شفاهی لکی حفظ شده است و توسط لکها در دوران زندیه دوباره شروع به فراگیر شدن کرده است. [البته این ادبیات کاملاً شفاهی هم نیست و مکتوب هم بوده است اما به دلیل وجه عرفانی و رمزی اش در دفاتر مکتوب میشد نه در کتب. "دفاتر" متنهای منظوم و خصوصی نزد پیرهای آیینی است و ماهیتاً با "کتاب" متفاوت است]). پی نوشت: این امکان نیز وجود دارد که کلمه "لک" به کلمه "الیپی (لپی)" تمدنی در منطقه لکستان که بعدها در ماد ادغام شد مربوط باشد. البته این صرفا فرضیه ای خام است جهت تحقیق.
تعداد بازدید از این مطلب: 104
موضوعات مرتبط:
مقالات ,
منتشر شده در تاریخ سه شنبه 13 شهريور 1397
توسط امید حسنوند
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
درباره وبگاه
لک پرس
موضوعات
لینک دوستان
آمار وب سایت
باردید دیروز : 98 بازدید هفته : 35 بازدید ماه : 35 بازدید سال : 7,448 بازدید کلی : 59,946 آخرین مطالب
تبادل لینک هوشمند
|